-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 1 آذرماه سال 1386 23:24
سلام توی یک امتحان دانشگاهی این سوال اومده بوده: کوتاهترین داستان ممکن که هر سه جنبه مذهب - سکس و معما رو شامل باشه بنویسین. جایزه به جواب زیر تعلق گرفت: خدایا - من حامله شدم - آخه کار کی میتونه باشه؟ اینقدر به این اف خنئیم که اشک از چشمام جاری شد. چند وقته نیومدم اینجا دلم تنگ شده واستون گلهایه باغ بهشت من(برنامه...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 22 آبانماه سال 1386 19:20
سلام این دو روز به اندازه دو سال گذشت اینقدر وحشتناک و پراسترس بود که باورم نمی شه تمام شد اما بالاخره تمام شد. نمی تونم بگم جریان چیه فقط دعام کنید شدید و جدی. حالا تو این هیری ویری یه دفعه افتاد تو کلم که برم موهام رو ببافم مدل این افرقایی ها البته هنوز نمیدونم این کار رو میکنم یا نه اما باحال میشه نه؟ حال و بالم یه...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 آبانماه سال 1386 04:03
سلام تو این سه ماهی که امدم دبی این بار پنجمیه که پریود میشم با درد شدید و وحشتناکی که زمینگیرم می کنه. میدونم از اعصاب خرابمه می دونم واسه اینکه خودم به خودم اهمیت نمیدم از نظر روحی خودم رو ازاد نمی کنم اما نمیتونم حتی این دردهایه وحشنتاک هم نمیتونه زنگ خطر بیدار کننده ای واسم باشه نمی دونم تا کجا می خواهم اینطوری...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 16 آبانماه سال 1386 18:23
سلام چند شب پیش همینطوری در حال فکر کردن به این بودم که اصلآ نمی ذارم بچه دار بشم چون اون شب ایدا به حد مرگ همه رو عذاب داد در همون ضمن داشتم فکر میکردم که کاش برم موهام رو کاملآ کوتاه کنم که یه دفعه یاد تو افتادم که چه شکلی موهات رو درست میکردی اینقدر حالم خراب شد که به حال مرژ اشک ریختم. هنوز دوستت دارم. ممول
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 10 آبانماه سال 1386 18:39
سلام امی واین هووس رو فکر کنم همه بشناسید. با اهنگ بک تو بلک ش شدیدآ حال میکنم. ترجمه یه تیکش اینه ما با کلامت از هم خداحافظی میکنیم من ۱۰۰ بار میمیرم تو برمیگردی پیش اون و من بر میگیردم به سیاهی. ممول
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 8 آبانماه سال 1386 18:40
سلام بچه هایی که میرن سر کار می فهمن من چی میگم کسی که ۱۲ ساعت در روز رو کار میکنه وقتی بیکار می شه چه بلایی سرش مییاد؟ الان دقیقآ همون بلا سر من امده شدم عین سگ پاچه ملت رو میگیرم خدا به داد برسه. ویزام رو ۱ ماه دیگه تمدید کردم قصدم هم دیگه موندن شده برگردم ایران برم اصفهان مدرکم رو بگیرم ریز نمراتم رو هم بگیرم یه سر...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 مهرماه سال 1386 18:50
سلام ادمـک آخــرِ دنیــاست، بخند... آدمـک مـرگ هـمین جاست، بخند... آن خـدایی که بـزرگش خوانـدی به خـدا، مثـل تـو تنهـاست، بخند... دستخطی کـه تـو را عاشـق کرد شوخـیِ کاغــذی ماسـت ، بخند... فکر کن دردِ تـو ارزشـمند است فکر کن گریـه چـه زیباست ، بخند... ممول
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 28 مهرماه سال 1386 17:41
سلام یکی از مشخصه هایه عصبی بودن من اینه که شدیدأ چاق می شم و من الان تبدیل شدم به گلوله که یه دونه گردو روشه که همانا کله بنده میباشد ان گردو. روزها از پی هم میگذرد سالها و تو رفتی و هنوز خش خش گام تو تکرار کنان می دهد ازارم و من اندیشه کنان قرق این پندارم که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشتو ممول
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 24 مهرماه سال 1386 18:50
سلام دیشب کنسرت ابی و شادمهر بود به من خیلی خوش گذشت جایه همه عزیزام خالی بود. سایه سپیده هستی سحر نگین پریسا گنجشک مریم عزیزترین میلاد و همه اونایی که الان اسمشون یادم نیست. شادمهر عالی بود اما ابی یه چیز دیگه است شدیدآ زیبا خوند و شدیدآ همه رو تحت تاثیر قرار داد من اینقدر داد زدم و جیغ کشیدم که الان صدام گرفته....
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 22 مهرماه سال 1386 11:40
خوابیدم و خواب دیدم که مریم داره با من دعوا میکنه و شدیدآ من و میزنه که حتی حق نداری به عزیزترین فکر کنی و من فقط گریه می کردم و از همش بدتر این بود که تو ایستاده بودی و با چشم هایه پر اشک نگاهمون میکردی انگتر میخواستی کاری کنی ولی نمیشه. دوستت دارم عزیزم خیلی زیاد با اینکه دیشب خیلی عصبی شدم اما خوشحالم که دیدمت خیلی...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 22 مهرماه سال 1386 01:09
سلام تو یاهو ۳۶۰ سرچ کردم چند تا عکس جدید ازش دیدم وای که چه شکلی شده تعجب کردم. با اون موها شکل این پسر بچه هایه ۱۴ ۱۵ ساله شده. دوستش نوشته خانومت تو تبپت تاثیر گذاشته وای که چه تاثیری هم گذاشته شده عین این بچه ...نا. از حسودیمه؟ نمی دونم؟ شاید هم نه من این شکلی نمی پسندمش من اون شکلی که بود عین مردا دوستش داشتم...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 20 مهرماه سال 1386 22:51
عیدتون مبارک
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 18 مهرماه سال 1386 22:48
بخونید من که گریم گرفت از این همه حقیقت شما ها رو نمیدونم. من کیستم بلقیس سلیمانی من «دوشیزه مکرمه» هستم، وقتی زن ها روی سرم قند می سابند و همزمان قند توی دلم آب می شود. من «مرحومه مغفوره» هستم، وقتی زیر یک سنگ سیاه گرانیت قشنگ خوابیده ام و احتمالاً هیچ خوابی نمی بینم. من «والده مکرمه» هستم، وقتی اعضای هیات مدیره شرکت...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 18 مهرماه سال 1386 22:30
سلام من شدیدآ اعصابم خرابه چرا؟ نپرسین چون نمی دونم. ممول
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 13 مهرماه سال 1386 00:48
سلام همه چی خوبه؟ خوش میگذره؟ منم خوبم به لطف خدا ارومم دلم برات تنگ میشه اما میدونم که تو حالت خوبه و بهت خوش میگذره. امشب با گوگوش واست فال گرفتم اون ترانش که می خونه اونی که رندگی شو باخته تو نیستی امد. دورت بگردم زندگی کن هر وفت هم به من احتیاج داشتی من هستم بیا. دوستت دارم ممول پ.ن: کلم گرمه مبدونم وفت خوبی نیست...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 31 شهریورماه سال 1386 13:20
سلام احوال شما دوستایه گلم چطوره؟ منم خوبم البته این خوبم یعنی فعلا به چیزی فکر نمی کنم. دارم دنبال کار میگردم به عبارت بهتر قصد دارم اینجا بمونه البته امیدوارم خدا هم صلاح بدونه. واسم دعا کنید. دوستتون دارم و از همه بیشتر تو رو البته اون عزیزترینی رو که خودم ساختم رو نه اون عزیزترینی که تو هستی و به این نتیجه رسیدم...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 23 شهریورماه سال 1386 15:23
شاید ان روزی که سهراب نوشت تا شقایق هست زندگی باید کرد خبری از دل پر درد گل یاس نداشت باید اینگونه نوشت هر گلی هم باشی چه شقایق چه گل پیچک و یاس زندگی اجباریست . ممول
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 23 شهریورماه سال 1386 02:12
همگی سلام ببخشید که اینقدر دیر دارم اپ می کنم اما اینجا دسترسیه کامل به اینترنت ندارم فقط وقتایی که بیام خونه این یکی ابجیم یا برم کافی نت که البته هنوز اینقدر ها اینجا رو نمی شناسم که خودم تنها بخواهم جایی برم . اینجا هوا شدیدآ چسبناکه اما خیلی گرم نیست. همه اینجا ازم می پرسن می خوایی چی کار کنی بمونی یا بری؟ و من...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 11 شهریورماه سال 1386 01:48
سلام سردیه نگاه و بشکن فاصله سزایه ما نیست تو بمون واسه همیشه این جدایی حق ما نیست بودن تو ارزومه حتی واسیه یه لحظه می میرم بی تو خوندن من یه بهانست یه سرود عاشقانست من برات ترانه میگم تا بدونی که باهاتم تو خود دلیله بودنم بی شب سحر نمیشه می میرم بی تو من عشقت رو به همه دنیا نمی دم حتی یادت رو به کوه و دریا نمی دم با...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 10 شهریورماه سال 1386 23:45
سلام دو روزه دیگه از دست این همه بیچارگی که کشیدم در نبود مامان راحت میشم. دعام کنید ممکنه نتونم کلی وقت بیام اینجا اما بدونین واسم خیلی مهمین. گنجیشک و گربه اش. شبنم و پبلیش. ویولت و امیدش. رکسی و دغدغه هاش. مریم و تنهاییهاش تو غربت. نارون و عشقش مریم. ایدا و زندگیه صورتیش. گیجمنگولی و دختر گلش و همه اونایی که اسمشون...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 8 شهریورماه سال 1386 02:04
سلام امشب جایه شما خالی حنا بندونه پسر دختر عمه بنده بود که به همراه کلی جیغ و شادی و اینا سپری شد فردا هم عروسیه. خیلی کوچیک بود اما شدیدا خوش گذشت جاتون سبز الان گلوم درد میکنه و خوابم مییاد و کلی هم کلم گرمه اما حالم خوبه. و تو ای نامردترین معشوق دنیا با این که دلت با ما نیست و نبوده و نخواهد بود خیلی دوستت دارم....
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 شهریورماه سال 1386 00:15
تو را از دیگران باکی نباشد مرا پناه ده ارامش پناهگاه تو را در امنترین کوچه باغهایه جهان نیافتم فقط مرا پناه ده نترس جواب میدهم به همه به همه ی انهایی که میخندند به همه ی انهایی که منتظر مینشینند برای بازگشت من نترس پناهم ده (خودم گفتمش همین الان واسه تو ای امنترین پناهگاه جهان) ممول
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 2 شهریورماه سال 1386 23:34
کی رفته ای ز دل که تمنا کنم تو را کی بوده نهفته که پیدا کنم تو را زیبایه من تمام وجودم فدایه تو ناقابل است هرچه بریزم به پایه تو رفتی و پا به رویه دل من گذاشتی اما خوشم که مانده بر ان جایه پایه تو یک شب به ساز کنه من پنجه ای بزن تا زهره در فلک بنوازد نوایه تو در اوج مستی دوستت دارم و به یادتم مثل همیشه. ماچ ممول
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 2 شهریورماه سال 1386 00:14
سلام خوبم ممول
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 1 شهریورماه سال 1386 01:59
سلام الهی که شفا پیدا کنی تو واسه دردات دوا پیدا کنی تو تو این دنیا که بی وفایی رسمه رفیق با وفا پیدا کنی تو عمرا تمومه دنیا رو بگردی مثه من عاشقی پیدا کنی تو نرو افسانه من ناتمومه بدون اگه بری کارم تمومه بهت گفتم بیا دنیایه من باش کنارت حتی مردن ارزومه شنیدم تو دلت انگار می گفتی که عاشقی کجاست وفا کدومه می خوام به...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 26 مردادماه سال 1386 22:59
سلام به عنوان یه کارگر باکلاس با ناخن هایه لاک زده و کلی اهن و تلپ امروز به شغل شریف بادام چینی مشغول شدم کلی حال داد خوش گذشت بعد مدتها. با پریسا و ایدا و مامان و بابا یه پری رفتیم باغ پری اینا. اینقدر من دری وری گفتم و خندوندمشون که دیگه اخرش بهم رسمآ گفتن خفه شم وگرنه پرتم میکنن تو چاه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چون دلشون...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 24 مردادماه سال 1386 00:47
سلام مهم نیست که کجایی یا به چی فکر میکنی مهم اینه که من اینجا با فکر تو چه میکنم . عزیزم برمیگردی اما خیلی خرد نباش من به اون شونه هایه پهن محکم تو احتیاج دارم خردش نکن بعد برگرد من به اون چشمهایه سبز ابیه مهربونت بدون اشک احتیاج دارم قربون اون اشکایی برم که واسه اون ریختی الهی دورت بگردم که با اون ارومی الهی بمیرم...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 23 مردادماه سال 1386 00:05
سلام دوستت دارم قد ستاره هیه اسمون ضربه در دو به توان ان. ممول
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 22 مردادماه سال 1386 12:49
سلام کاش اینقدر خسته نبودم من به نیرو احتیاج دارم واسه جنگیدن و زنده موندن. عکسات با مریم رو دیدم چه عاشقانه بغل کرده بودید هم رو. چقدر حسودیم شد چقدر لریزیدم. مهم نیست من که خوشبخت نشدم تو باش. ممول
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 13 مردادماه سال 1386 00:47
سلام این روزا دلت با ما نیست نگوفتم چرا؟ نپرسیدم اما ای همیشه همیشگی تو هم نمیپرسی احوال ما رو از ته دل نمی پرسی اخرش به من نگفتی که عاقبت دل بستن چیه؟ نگفتی نگفتی فقط با نرمیه انگشتات گونه سرخ داودی هایه زرد رو پاک کردی هیچی نگفتی نگامم نکردی و من دونستم در پی باد دویدن قراره این دل بی قراره ممول