ممول،تنهاترین کوچولویه دنیا

یه وبلاگ کاملآ شخصی در مورد روزهای یه دختر معمولی

ممول،تنهاترین کوچولویه دنیا

یه وبلاگ کاملآ شخصی در مورد روزهای یه دختر معمولی

اب پاکی ریخته شد رو دستم.

من لایق زندگی با عزیزترین نیستم.خودش میگه. به نظرتون درسته؟ من فقط به خاطر ظاهرم که چندان خوب نیست لایق زندگی باهاش نیستمنیستم دیگه.

دیشب رفته نذری داده دختر خاله مبارک خوشگلشون هم باهاش بوده دخترتون نمیخواهد شوهر کنه؟ پسرتون نمی خواهد زن بگیره؟ دختر خاله خوشگل قد بلند خوش هیکل همه چیز تمامشون. خــــــــــــــــــــــــــــدا اخه من برم به کی بگم؟

ممول

پ.ن: یادم رفت بگم از سر کار داشتم برمی گشتم تو کوچه یه موتوریه از کنارم رد شد کیفم رو کشید برگشتم اونی که عقب نشسته بود انچنان گذاشت تو گوشم که برق از سرم پرید اینقد صورتم درد میکنه که خدا میدونه. به عزیزترین میگم اینجوری شده میگه صورتت کبوده؟ میگم نه. میگه خاک تو سرش چه بی عرضه بوده عیب نداره دیگه چه خبر؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد