ممول،تنهاترین کوچولویه دنیا

یه وبلاگ کاملآ شخصی در مورد روزهای یه دختر معمولی

ممول،تنهاترین کوچولویه دنیا

یه وبلاگ کاملآ شخصی در مورد روزهای یه دختر معمولی

از تو چه پنهان!

مانا!

کدام جاده بلاتکلیفی ام را

در خود حل میکند

وقتی دستانت

نوازشگر تنهای بی سری است

که هیچگاه سایه سری را

بر شانه های خود احساس نکرده اند؟

من در بی کسی های خودم

کسانی را دیدم

که جشن تولدشان را بدون شمع گرفتند

هنوز هم در رویاهایم

چراغهایی را میبینم

که نبودنت را می گریند

کدام فصل

مرا از این همه مصیبت

نجات خواهد داد

وقتی هیچ پرنده ای

اسمانم را تجربه نکرده باشد

نه من، تحمل برکه را داشتم

نه تو، دوری را

می خواستم نسیم را احساس کنم

که بادهای هرزه گرد

وزیدن گرفت

میخواستم نامت را فریاد کنم

ولی هیچ پرنده ای

اوازش را روی درخت

جا نگذاشته بود

از تو چه پنهان!

دلم برای غزلهایت تنگ شده

اگر نباشی

چه فرق دارد

افتاب، بر پشت بام خانه مان مینشیند یا نه

وقتی ادم برفی ها هم

دوریت را تا سال دیگر

تحمل نخواهند کرد.

یونس نوروزی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد