ممول،تنهاترین کوچولویه دنیا

یه وبلاگ کاملآ شخصی در مورد روزهای یه دختر معمولی

ممول،تنهاترین کوچولویه دنیا

یه وبلاگ کاملآ شخصی در مورد روزهای یه دختر معمولی

سلام

در حال اجرایی دستورات عزیزترین هستم. فکر میکنه همه من هستن که هر سازی میزنه برقصن. دلم خیلی خونه.

ممول

سلام

سرگیجه حالت تهوع پائین افتادن شدید زیر سرم رفتن این کار این چند روزه بوده به مامان اینا نگفتم این چند روز مثفین که بهم زنگ بزن میخواهم ن و اون گذشت در صورتی که من همش مهمون این درمنگاه و اون بیمارستان بودم رو دست ادمهای غریبه.

امروز به پریسا گفتم بدبختی اینه که ادم نتونه خونه خودش رو تحمل کنه و من بدبخترین دختر دنیام.

خیلی بده ادم احساس کنه نمیتونه به خانوادش تکیه کنه.

ساعت ۱۱ زنگ زد عزیزترین که بهم زنگ بزن میخواهم در مورد وام باهات صحبت کنم تمام تنم داره میلرزه یعنی چی میخواهد بگه؟ تو رو خدا واسم دعا کنید.

ممول

سلام

مرسی از اینکه مییاد و نصیحتم میکنید با اینکه اصلآ نصیحت پذیر نبودم الان بدم نمی یاد یکی بهم بگه باید کجا برم چون مغزم به عبارت درست درست دیگه کار نمیکنه.

(امروز به یه نتیجه ارام بخش رسیدم اونم اینه که من که حکمت خدا رو نمیدونم شاید اینطوری شده که از من دور بشه و قدرم رو بدونه(احمقانست نه؟ من دارم عین سگ خودم رو گول میزنم) اون وقته که میفهمه همه مثل من دوستش ندارن(شاید مدل دوست داشتن مریم رو بیشتر از مدل ممول دوست داشته باشه؟)و اون وقته که دوستم خواهد داشت(ارواح عمه ات این همه خودت رو کشتی هر کاری از دستت بر میامد انجام دادی نه نه و بابا و ابجی و فک و فامیل و دوست و رفیق و گذاشتی کنار واست تره هم خرد نکرد حالا بره...برگرده... قدرتو بدونه دوستت هم داشته باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! زهی خیال باطل)) این شده فکر من تو این چند روزه یه ور ذهنم میخواهد ارومم کنه و اون ورش دست از سرم بر نمیداره با بدبینیهاش. دارم وسط این دو ور ذهنم جر میخورم این از اینور میکشه اون از اونور منم که عین همیشه توسری خور و بدبخت منتظرم یکی بگه فلان چیز خوبه عین سگ بو میکشم و میوفتم دنبالش(نمیدونم حس میکنید چقدر از دست خودم عصبانیم؟چرا؟دلم میخواهد یه دل سیر خودم رو بزنم اینقدر که تمام تنم کبود بشه البته میمونه تا چند روز دیگه الان هنوز تو شک این اتفاق هستم نمیدونم چه بلایی سرم امده)

نه از خاکم نه از بادم

نه دربندم نه ازادم

نه ان لیلاترین مجنون

نه شیرینم نه فرهادم

فقط مثل تو غمگینم(اما تو غمگین نیستی عزیز دلم تو عاشق شدی و خوشحالی)

فقط مثل تو دلتنگم(تو دلتنگ من نیستی عزیز دلم تو دلتنگ مریمی که شب تا صبح واسش گریه میکنی چون گوشیش رو جواب نداد)

اگر ابی تر از ابم

اگر همزاد مهتابم

بدون تو چه بیرنگم

بدون تو چه بیتابم.

ممول

سلام

به یه اغوش گرم و مهربون احتیاج دارم تا غمم رو فراموش کنم

به دو تا دست بزرگ و نیرومند احتیاج دارم واسه اینکه با گرماشون بهم بفهمونن که دنیا به این بدی که من میبینم نیست.

به یه قلب جوون و با طراوت احتیاج دارم تا بهم جوونی از دست رفتم رو برگردونه.

 به یه ادم احتیاج دارم که دوستم داشته باشه خودم رو نخواهد عوضم کنه تبدیلم کنه به اون چیزی که خودش دوست داره و میخواهد.

من به یه زندگیه عادی احتیاج دارم.

و همه اینها رو با عزیزترینم داشتم داشتم به خدا داشتم.

من قدر ندونستم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ناشکری کردم؟ چه ....وهی خوردم که این بلا سرم اومد؟

بهش میگم حقم نیست من تو دوستیمون چیزی کم نگذاشتم اخه گناه من چیه؟

میگه اینقدر حق حق نکن مظلوم نمایی هم نکن منم نگفتم کم گذاشتی گناه تو هم این بود که من عاشقت نبودم.

استدلال رو حال میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بعد میگید چرا عاشقشی انچنان هر موضوعی رو که به نفعش نباشه رو میپیچونه ۱۸۰ درجه که تو حتی خم هم به ابروت نمییاد.

فقط دعا میکنم یه روز پشیمون برگردی

که اگه برگردی گلستونی بسازم واست که دیگه دلت مخواهد ازش پات رو بیرون بگذاری.

ممول

پ.ن:

من هنوز تهرانم وقتی فکر میکنم با تو فقط یکی دو تا خیابون فاصله دارم و تو همون هوایی که تو نفس میکشی نفس میکشم همین ارومم میکنه یا بهتر بگم این اروم نگهم داشته همین. وای میترسم از اون زمانی که برگردم خونه وای خدایا به فریاد برس.

سلام

نه خوبم نه بد. ظاهرم طبق معمول چیزی رو نشون نمیده ارایش میکنم میگم میخندم با رویا میریم بیرون بعد یه دفعه عین این دیوونه ها میزنم زیر گریه حالا گریه نکن کی گریه کن. الان خیلی بد نیستم اما امان از اون روزی که برگردم خونه.

یه حرفایی میزنه در مورده خانومش که اتیشم میزنه اصلآ دلم نمیخواهد که واستون بگم که دوباره یادم بیاد فقط میدونم خوب بلده بسوزونه انشاالله همون بلایی که سر من اورد مریم سرش بیاره کور و پشیمون برگرده ببینه من اصلآ به روشم نمی یارم که اون جوری رفتی اما الان برگشتی.

این چند روزه دعام شده خدایا به من برشگردون فقط همین حتی اگه ۸ سال هم طول بکشه همیشه منتظرش می مونم. رویا میگه احمقی اما من با تک تک سلولهای بدنم دوستش دارم.

وسلام

ممول

سلام

من بیچاره ترین ممول دنیا هستم از تهران سلام میگم شهری که تمام ارزوهام رو کشت شهری که عزیزم رو ازم گرفت . دیشب فهمیدم که واقعآ با کسیه و من هم میشناسمش همون روز اولی که رسیدم بعد از ۱۵ ساعت تو اتوبوس نشستن خشک شدن تو این راه پر از برف و بوران دیدمش وای دنیا مال من بود تا وقتی بهم نگفته بود دیگه بهم نگو دوستت دارم دیگه بهم نگو دلم واست تنگ شده دیگــــــــــــــــــــــه بهم نگو داغونم خیلی خیلی زیاد به حد دریای خزر گریه کردم و التماس اما این دفعه فرق میکنه پای من تنها وسط نیست یکی دیگه هم هست که اسمش مریمه مریم خانم عزیز عزیزترین من شده حال دیگه میگه ممول اگه ناخنش بشکنه من میمیرم اما نمیگه من روزی هزار بار به خاطرش دارم میمیرم و زنده میشم. این دنیا چرا اینتطوریه یکی به من بگه این حق من بعد از ۲ سال بیچارگی کشیدن بعد از ۲ سال زندگی کردن با هر یاد و خاطره ای یکی بهش بگه اخه مومن خدا من چطوری برگردم تو اون خونه که تمام جاهاش بویه تو رو میده یکی بهش بگه خدا خیرت بده چطوری بخوابم رو اون تخت چطوری زیر پیراهنت رو ببینم یکی بهش بگه . یکی بره به خدا بگه این همه بیچارگی کم نبود که این هم بهش اضافه شده من ازش چی خواستم همین یه قلم رو اینجوری باید بشه اخه؟ تو این دنیا که من ازش هیچ سهمی ندارم همین یه قلم رو هم نمیتونست بهم ببینه؟ نگید خیرته که دیگه هیچی از خیر و شر سرم نمیشه ارمش میخواهم من عزیزترینم رو میخوام با همه بدهاش بابا یکی به داد من برسه چرا هیچکس نیست اخه؟

ممول بیچاره ترین کوچولویه دنیا ناامیدترین نگرانترین عصبی ترین و همه احساسهای بدی که خودتون سراغ دارید

اینم مثل من ارزو داره دستایه یکی دیگه دورش حلقه بشه اما...

ممول

سلام

بی پولی بد دردیه به علت نداشتن مانی کارت ایترنت تعطیل و حمله به کارتهای شبانه که از ساعت ۲ به بعد اعتبار دارن منم که خدا رو شکر کمپانیه خواب هستم.

حالم خوب نیست بیشتر گیجم خیلی . اینقدر گیجم که سشوارم رو تو کمد میز کامپیوتر پیدا کردم امشب و میتونید حدس بزنید چی کار کردم بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه گریه اونم از نوع شدیدش اونم ساعت ۱ شب. خیلی بد دردیه.

یادته یه بار بهت گفتم احساس میکنم که مرگ بهم نزدیکه؟

اره...........الان هم اونجوری شدی؟

اره احساس میکنم مردنم نزدیکه.

خدا کنه. خدا کنه تو بمیری من از دستت راحت بشم مگر اینجوری دست از سر من برداری.

و من غمگینتر از همیشه به این فکر کردم که خیلی وقت پیش نبود که این حس رو داشتم و وقتی بهت گفتم گفتی خدا نکنه. اما امشب...

زندگی کردن اینجوری فایده نداره . وقتی یکی ارزویه مرگت رو بکنه یعنی اونقدر ادم خوبی نبودی که همه دوستت داشته باشن این رو واسه خودم میگم به خودتون نگیرید.

لرزش دست تپیدن وحشتناک قلبم خشک شدن گلوم وقتی میخواهم بهت زنگ بزنم بعد از ۲ سال دوستی اینا نشون میده تو هنوز به اندازه روز اول واسه من تازه ای و پر از اتفاقهای غیرمنتظره. من به این میگم عشق .  موقع خداحافظی از پشت گوشی میبوسمت و احساس میکنم واقعآ بوسیدمت خود  خودت رو نه گوشی بی احساس تلفن رو من به این میگم عشق. بعد از خداحافظی همیشه صبر کردن که تو گوشی رو بگذاری تا صدای بوغ اشغال رو بشنوم من به این صبر میگم عشق. بعد از گذاشتن گوشی یه دل سیر تو زیر پیراهنت گریه کردن من به این میگم عشق و واقعآ نمیدونم اگر تو هم من رو اینجوری دوست داشتی به کجای نظم خداوندی بر میخورد کدوم ور خلقت کج میشد کجای قران خدا غلط میشد. نمیدونم پرم از این نمیدونمها و علامتهاس سوالم هر روز بزرگتر میشه.

ممول

پ.ن:

اولش فکر نمی کردم که دلم جا مونده باشه ... یا دلم گول چشمهای روشنت رو خورده باشه ... اما نه گذشت و دیدم ... دل من دیوونه تر شد ... به تو گفتم و دلت از قصه من با خبر شد ...       آخ که چه لذتی داره ... ناز چشمات و کشیدن ... رفتن یک راه دشوار ... واسه هرگز نرسیدن ... می دونم دوستم نداری ... مثل روزهای گذشته ... من خودم خوندم تو چشمات ... یک کسی اون و نوشته ... می دونم فرقی نداره ... واست عاشق بودن من ... می دونم واست یکی شد ... بودن و نبودن من ... اما روح من یک دریاست ... پر از موج و تلاطم ... ساحلش تویی و موج هاش ، خنجر های حرف مردم .. آخ که چه لذتی داره ... ناز چشمات و کشیدن ...

 

مستی و راستی . بعد کلی وقت دمی به خمر زدیم من هم که بی جنبه اینقدر گریه کردم که از دل و دماغ بچه ها همه در امد چشمام هم شد قد نخود صبحی نمیتونستم لنزهام رو بگذارم تو چشمم یعنی به عبارت بهتر نمیرفت تو چشمم.

عصبیم یه کم البته.

اقا پیش به سویه یه تهران بدون عزیزترین

ممول

پ.ن: نظرتون چیه؟

این منم

اسفند
سمبل : دو ماهی که خلاف جهت هم شنا می کنند
عنصر : آب
سیاره : نپتون
عضو آسیب پذیر : پاها
روز اقبال : جمعه
اعداد شانس : 2و6
سنگ خوش یمن : یاقوت کبود
رنگ : سبز روشن
گل : نسرین
حیوان : ماهی
اگر عاشق شماست واقعا خوشبختید.او به پای معشوق فدکاری های
بسیار می کندبرای حفظ این رابطه از هیچ کاری رویگردان نیست
مادامی که به او وفادار باشید از آن شما خواهد بود

این هم عزیزترین

اردیبهشت 
سمبل : گاو نر
عنصر : خاک
سیاره : ناهید
عضو آسیب پذیر : گردن
روز اقبال : جمعه
اعداد شانس : 4و6
سنگ خوش یمن : زمرد سبز
رنگ : آبی روشن
گل : خشخاش
حیوان : گاو
جذاب است و عشقش تا حدی نفسانی.برای او عشق اهمیت زیادی
دارد و اگر عاشق شود عاشقی فداکار خواهد بودمعمولا صبر میکند
ابتدا طرف مقابل تعهد خود را ثابت کند و سپس خود را در این
تعهد شریک میکند

بله خوب اینم از وبلاگ حباب زندگی بود بقیه ماهها اونجا هست خواستید ببینید.

 

 

چه کنم با دل تنها؟

چه کنم با غم دل؟

چه کنم با این درد؟

دل من ای دل من