سلام

مبر ز مویه سفیدم گمان به عمر دراز

جوان ز حادثه ای پیر میشود گاهی

بگو اگر چه با جایی نمیرسد فریاد

کلام حق دم شمشیر میشود گاهی

این اهنگ قمشی رو قبل از اینکه برم دبی گوش می کردم و گریه میکردم اما الان منتظرم ویزام برسه برگردم.

ایران دوستت دارم اما تو رو باید گذاشت و رفت چیزی ازت واسمون نمونده. فکر میکردم خیلی قوی هستم و میتونم تحمل کنم اما میبینم عربهایه مهربان هم مهمان نواز تر از هم وطن هایه نازنین هستن هم بخل و حسدشون کمتره. من تو کشور عزیزه خودم نمیتونم زندگی کنم چون میخوام راحت باشم پس کشور عزیزم گور بابایه دل من که برات تنگ میشه باید گذاشتت و رفت. من ادم ضعیفی هستم معذرت میخوام.

ماچ ممول