سلام

رسواترین عشق

نگاهی میکنیم و

مگه عاشق ندیدی تو

یا شاید دیدییو

رسواترین عاشق ندیدی تو

یا ما مجنونیم و خونه خرابی عالمی داره

یا عشقت مونده و دست از سر ما برنمی داره

خداییش فرقیم انگار نداره

یا اگه داره دل رسوایه ما بند کرده و بازم گرفتاره

الهی دلخوشی باشه پناهت

گلایه رازقی تنپوش راهت

الهی خوش خبر باشه قناری

بخونه تا خروس خون چشم به راهت

صفایه دیدنت ای قصیه نور

من و باخود ببر تا اخر دور

گلایه پیرهنت یاس و اقاقی

بمونم منتظر تا قصه باقی

هنوز نتونستم فکرش رو از سرم به در کنم با این همه مشکل با این همه دلمشغولیهایی که دارم هنوز هم وقت و بی وقت به فکرشم دلم براش تنگ شده. کاش برگرده ای کاش.

ممول