سلام

با عرض شرمندگی از این دیر کرد ناخواسته عیدتون بعد از ۱۶ روز مبارک.

من حالم خوبه فقط کمی نگران اینده هستم به عزیزترین هر از چند گاهی فکر میکنم و این وسط بیشتر احساس میکنم که چقدر خودم رو بیخودی باختم این وسط اگر کسی قرار باشه بمونه میمونه اونایی هم که رفتنی هستن میرن مهم اینه که جایه پاش تو قلبم مونده واسش از ته دل ارزویه موفقیت میکنم اما دیگه از خودم به خاطر اون نمیگذرم.

مامان اینا هنوز برنگشتن و من شدیدآ به این فکر هستم که حتمآ یه سر ۱ ماهه برم دبی و استراحت کنم. با ادمهایه جدیدی اشنا شدم به دوست پسر هم پیدا کردم که بودن نبودنش واسم فرقی نمیکنه دلم براش تنگ میشه ها اما اگه نبینمش هم چندان مهم نیست. جریان اصفهان رفتن هم فعلا تعطیل تا ببینم چی میشه.

حالم جدی خوبه و کمتر عصبی میشم یادش میکنم هنوز هم گریه میکنم هنوز هم زیر پیرهنش رو بغل میکنم اما مثل اون موقعها بی قرار نیستم. نمیدونم دچار فراموشیه خاص انسانهایه خاکی شدم یا اینکه فهمیدم چقدر زیادی مایه گذاشتم.

ماچ ماچ ماچ اینا واسه عید بود.

راستی شبگرد جان یه ادرسی چیزی از خودت واسم بگذار سالی جونم مرسی چند تا میل ازم طلب داری که هروقت به این تنبلیه مسخره فائق شدم حتمآ واست مینویسم و بیشتر اشنا میشیم.

ممول