ممول،تنهاترین کوچولویه دنیا

یه وبلاگ کاملآ شخصی در مورد روزهای یه دختر معمولی

ممول،تنهاترین کوچولویه دنیا

یه وبلاگ کاملآ شخصی در مورد روزهای یه دختر معمولی

سلام

گیج و گمم حواسم پرته نمیفهمم کجام چرا؟

دیشب بعد کلی وقت رفتیم با سایه مهمونی خونه پریسا اینا سالگرد عروسیه خواهرش بود یه کم به قول عزیزترین الکل رسوندم به بدنم اگه بدونید چه بلایی سرم امد سایه برم داشته انداختتم تو ماشین منم قد یه اسمون اشک ریختم اینقدر گریه کردم که سایه بدبخت هم گریه کرد زد کنار دست در گردن هم اشک ریختیم بعد هم عصبی شدم به حد مرگ به عزیزترین فحش دادم الان هم صدام گرفته و گلوم به حد خفگی متورم شده.

فقط میخوام بدونم چرا؟

ممول

نظرات 2 + ارسال نظر
a FashisT شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:39 ب.ظ http://www.harajestan.com/fashistz/index.php

وای از این افسرده گان فریاد اهل درد کو ؟
ناله مستانه دلهای غم پرورد کو ؟
ماه مهر ایین که میزد باده با رندان کجاست
باد مشکین دم که بوی عشق می آورد کو ؟
در بیابان جنون سرگشته ام چون گرد باد
همرهی باید مرا مجنون صحرا گرد کو ؟
بعد مرگم می کشان گویند درمیخانه ها
آن سیه مستی که خم ها را تهی می کرد کو؟
پبش امواج خوادث پایداری سهل نیست
مرد باید تا نیندیشد ز طوفان مرد کو ؟
دردمندان را دلی چون شمع می باید رهی
گرنه ای بی درد اشک گرم و آه سرد کو؟
http://www.harajestan.com/fashistz/index.php

gh یکشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 03:09 ق.ظ

چراشو نمی دونم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد