سلام
گیج و گمم حواسم پرته نمیفهمم کجام چرا؟
دیشب بعد کلی وقت رفتیم با سایه مهمونی خونه پریسا اینا سالگرد عروسیه خواهرش بود یه کم به قول عزیزترین الکل رسوندم به بدنم اگه بدونید چه بلایی سرم امد سایه برم داشته انداختتم تو ماشین منم قد یه اسمون اشک ریختم اینقدر گریه کردم که سایه بدبخت هم گریه کرد زد کنار دست در گردن هم اشک ریختیم بعد هم عصبی شدم به حد مرگ به عزیزترین فحش دادم الان هم صدام گرفته و گلوم به حد خفگی متورم شده.
فقط میخوام بدونم چرا؟
ممول
وای از این افسرده گان فریاد اهل درد کو ؟
ناله مستانه دلهای غم پرورد کو ؟
ماه مهر ایین که میزد باده با رندان کجاست
باد مشکین دم که بوی عشق می آورد کو ؟
در بیابان جنون سرگشته ام چون گرد باد
همرهی باید مرا مجنون صحرا گرد کو ؟
بعد مرگم می کشان گویند درمیخانه ها
آن سیه مستی که خم ها را تهی می کرد کو؟
پبش امواج خوادث پایداری سهل نیست
مرد باید تا نیندیشد ز طوفان مرد کو ؟
دردمندان را دلی چون شمع می باید رهی
گرنه ای بی درد اشک گرم و آه سرد کو؟
http://www.harajestan.com/fashistz/index.php
چراشو نمی دونم!