سلام
دل من
دل من تنها بود
دل من هرزه نبود
دل من عادت داشت
که بماند یک جا
به کجا؟
معلوم است
به در خانه ی تو
دل من عادت داشت
که بماند آن جا
پشت یک پرده تور
که تو هرروز آن را
به کناری بزنی
دل من ساکن دیوارو دری
که تو هرروز از آن می گذری
دل من ساکن دستان تو بود
دل من گوشه یک باغچه بود
که تو هرروز به آن می نگری
دل من رادیدی؟
بهم سر نمیزنید ها تو این وضعیت شما هم تنهام گذاشتید؟
ممول
وبه قشنگی داری!به دفتر خاطرات منم سر بزن!
قبلاً گفتم که کامنت گذاشتن با سر زدن دو موضوع مختلفه. در مورد مشکلات عاطفیت هم بعد از خدا بهترین کسی که می تونه بهت کمک کنه خودتی.