ممول،تنهاترین کوچولویه دنیا

یه وبلاگ کاملآ شخصی در مورد روزهای یه دختر معمولی

ممول،تنهاترین کوچولویه دنیا

یه وبلاگ کاملآ شخصی در مورد روزهای یه دختر معمولی

هنوزم همون هیچی
نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 12:25 ق.ظ

تو چرا اینقدر بیچاره ای؟ ادم دلش برات میسوزه هم بدبختی هم بیچاره. فکر نمیکردم به نوشتن ادامه بدی این همه واسه من پشت تلفن حرف از نفرتت میزنی بعد مییای اینجا مینویسی که چقدر ضعیفی.
ببین دیگه هم دلم نمیخواهد از خانمم اینجا اسم ببری دوست ندارم قبل از اینکه دهنت رو اب بکشی اسم مریم من رو ببری فهمیدی؟ دفعه اخرت باشه خودت که میدونی وقتی یه حرفی میزنم پشتش چی خوابیده ها؟
حالا هم دیگه برو ازت تنفر دارم نمیدونم تو چرا دست بر نمیداری.
یه چیز دیگه دلم نمیخواهد هنوز بهم بگی عزیزترین بس کن دیگه.














فضول میرزا پنج‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 01:54 ب.ظ http://fozoolmirza.persianblog.com

سلام ممول عزیز
امیدوارم همیشه خوب و سلامت باشی و ممنون از اینکه به فضول میرزا سر زدی و حالی پرسیدی...
راستیاتشو که بخوای من سرم خیلی شلوغه و خیلی کم وبگردی میکنم و متاسفانه فرصتی هم ندارم که به وبلاگ اقدس ارّه سری بزنم ولی مطمئن هستم که اقدس ارّه هنوز هم کما فی السابق به سوتیهاش ادامه میده (سوتی دادن در خون اقدس ارّه س و کاریش هم نمیشه کرد!!)
اگه دقت کرده باشی فضول میرزا در این اواخر بند کرده بود به ارکان رژیم و سوتیهای اونا رو هم میگرفت (!!) و در این خصوص هم تا دلت بخواد سوژه هست (سوتیهای رژیم اونقدر زیاده که ازشون میشه هر روز یه فیلم کمدی ساخت، دیگه نوشتن چار خط در وبلاگ فضول میرزا که کاری نداره !! ) ولی همونطور که نوشتم اصلا و ابدا وقت ندارم. انشاالله موکول میشه به وقتی که سرم خلوت بشه ( که البته منظورم طاسی سر نیست!)
چون خاطرت خیلی عزیزه توی رو در بایستی موندم و به وبلاگت سر زدم تا ضمن تشکر از محبت هات ، بگم که هنوز نیم نفسی میاد...
حالا که رفتم رو منبر اجازه بده تا اینو هم بگم که تو خیلی ناز هستی. سعی کن تو زندگی را بسازی نه اینکه زندگی تو را بسازد! (اینم از اون حرفا بود ها...)
شاد و سربلند باشی...

همون خان پاک شده خوب بود...آدما کاش ه پنج‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 03:51 ب.ظ

مهربون عزیزترین
رهایی آزادی
پشت کلمات ساده اراده ای ست شاید که در یافتن اش انگاه که در یک فاجعه گرفتاری سخت هست .تحملی باید رهایی در راه است غبار در راه است .
بارها خواستم وتوانستم شکستم حتی اگر کنون سینه ام به هزار درز خون الود است تو نیز می توانی خود را اگر فریب ندهی .پنهان گاهی سر می زنم از سایر لینک هاتون تا ردی از من نباشه .
ممول جان دست از فریب خود بدار دیگران هم عزیزند با همان قابلیت دوستی عشق تا پای جان .احساس ات رابه شراکتی دیگر در گیر کن .
سلام من دوست روزگار بدم ساعت خوب ات را در یاب نصیحت من بابی نمی گشاید دلت را رها کن می تواند بازهم دوست بدارد وقتی کمک به دیگری را ورای دوست داشتن آموختی انگاه زیبا تر در می یابی عزیز تر همیشه بهتر از عزیز ترین هست .
مزدک روشن همان غمگین همیشه .
برای روز نهم اردیبهشت برای شعر یک سالگی پرشین بلاگ دعوت.بیاییا من منتظرم.
با قطعه از بی اعتنا خویش به خویش به قریه ی خویش منتظرت می مانم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد