ممول،تنهاترین کوچولویه دنیا

یه وبلاگ کاملآ شخصی در مورد روزهای یه دختر معمولی

ممول،تنهاترین کوچولویه دنیا

یه وبلاگ کاملآ شخصی در مورد روزهای یه دختر معمولی

سلام

مریم ۳ ماه پیش واسه عزیزترین من خودکشی کرده از اون مدل خودکشیها که ۴ تا دونه قرص میخورن که خدایی نکرده بلایی سرشون بیاد و من دیشب دقیقآ همین دیشب داشتم تعریف میکردم از لیوانی که شکستم و باهاش رگ خودم رو انچنان زدم که خودم وحشت کردم از این همه بی رحمی خودم داشتم جاهاش رو روی دستم نشان میدادم من دارم دیوونه میشم تو رو خدا تو این روزای عزیز واسم دعا کنید.

ای نگاهت نخی از مخمل و از ابریشم

چند وقت است که هر شب به تو میاندیشم

به تو اری به تو یعنی به همان منظر دور

به همان سبز صمیمی به همان باغ بلور

به همان سایه همان وهم همان تصویری

که سراغش ز غزلهای خودم میگری

به همان ذل زدن از فاصله دور به هم

یعنی ان شیوه فهماندن منظور به هم

به تبسم به تکلم به دلارایی تو

به خموشی به تماشا به شکیباییه تو

رعشه ای چند شب است افت جانم شده است

اول نام کسی ورد زبانم شده است

در من انگار کسی در پی انکار من است

یک نفر مثل خودم تشنه دیدار من است

یک نفر ساده چنان ساده که از سادگیش

میشود یک شبه پی برد به دلدادگیش

ای خواب گرانسنگ سبک بار شده

بر سر روح من افتاده و اوار شده

در من انگار کسی در پی انکار من است

یک نفر مثل خودم عاشق دیدار من است

یک نفر سبز چنان سبز که از سرسبزیش

می شود پل از احساس خدا تا دل خویش

شبحی چند شبی افت جانم شده است

اول نام کسی ورد زبانم شده است

ای بی رنگ تر از ایینه یک لحظه بایست

راستی این شبح هر شبه تصویر تو نیست؟

اگر این حادثه هر شبه تصویر تو نیست

پس چرا رنگ تو ایینه و اینقدر یکی است؟

حتم دارم که تویی ان شبح ایینه پوش

عاشقی جرم قشنگی است به انکار مکوش

اری ان سایه که شب افت جانم شده بود

ان الفبا که همه ورد زبانم شده بود

اینک از پشت دل ایینه پیدا شده است

و تماشا که این خیل تماشا شده است

عشق من ان شبح شاد شبانگاه تویی

ان الفبایی دبستانی دلخواه تویی.

عزیزم تو همون شبحه شبانه منی تو همونی هستی که من هر شب تا صبح تو خوابم باهاتم مریم بمیر از حسودی من عزیزترینم رو تو یه جایی که هیچ راهی واسه تو نیست دارم. یه جایی که تو هیچوقت نمی تونی بیایی بهش عزیزترینم هر شب تا صبح با منه مریم ازت متنفرم خیلی زیاد خیلی زیاد.

و اما تو عشق من نمیتونم بدون تو یه لحظه باشم نمیتونم حتی اگه خودم هم راضی باشم که از زندگیم بری(روز مرگم باشه اون روز).دلم برات تنگ شده این همه نزدیک و اینقدر دور؟ خدایا یعنی ممکنه؟

تو رو خدا یادتون نره یه بدبختی به اسم ممول هست که به دعاهاتون خیلی محتاجه. واسم دعا کنید.

ممول

پ.ن:

اینو بخونید باور میکنید این رو عزیزترین نوشته تو قسمت کامنت وبلاگ قبلیه من؟

 salam bebakhshid ke latin minevisam man mehrzad royahaye in dokhtarakam albate ta ghable avale shahrivar ke oomad bazam hamdigaro bebinim mibinid ke esmi az man borde nashode zendegi hamine age ye hafte eshghet narahat bashe ya bahat sare har chizi ghahr bashe faramoosh mishe tabe tond atashesh zood mikhabe be doostane digam nasihat bad az 5 mah in avalin bare ke man nazaram ro midam bi ensafi ham nemikonam honare in dokhtar ke aziztarine zendegime ta alan ine ke kheili doosam dare ama tamame karhaiy ke midoone man azash badam miad anjam mide chera?

نظرات 9 + ارسال نظر
armin سه‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 03:47 ق.ظ

az wbeloge Roxi, chand baari oomdam injaa va webloget roo khondam. ghasde nasihat nadaaram fagat yek pishnahad

beh khodet ehteraam begzaar taa digaraan ham majboor baashand baa shoma baa ehteraam bar khord konaand.

khob maloome doostesh daari va ebraazesh mikoni, vali baavar kon in harakaat va neveshtehaa beh shaddat dafe konandeh hast.

agar kasi tasmiim beh raftan gereft esraar bar maandanash joz azab baraye tarafe moghaabel va saboki baraye esraar konande nadaarad.

saaleyaani door, yek dokhtari roo doost daashtam, bana beh dalaayeli tasmim gerefte boodam moddati tanhaa baasham, dokhtarak aanghadr esraar va harakaate naajoor kard keh tahmaandeyeh alaagheam ham beh baad raft va haalam az in shakhseyyat beham khord. agar shoma inghadr zaeiif baashiid hamsare shoma chegooneh beh shoma tekyeh khhad kard??

ققنوس چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 09:28 ب.ظ

آخه دختره ی احمق خودکشی هم کل کل داره؟ رگ زدن واسه اینه که بری جاشو به طرف نشون بدی؟
من از اونوقتی که اون غلطو کردم سعی میکنم جای بریدگی های روی دستمو کسی نبینه!... اونوقت تو آرزوی مرگ رو با یه جلب توجه بچه گونه یکی میکنی؟...
تو یه بنده خدا رو نفرین میکنی بعد از خواننده های وبلاگت می خوای الهی آمین بگن!!؟؟!... راهو اشتباه اومدی بچه... نه از این چیزی فهمیدی... نه از این روز به قول خودت عزیز!
عشق کوره...
اگه دوست دختر منم مثل تو باشه زود میرم از دستش یه جا خودمو گم و گور میکنم که دستش به من نرسه!... که نکنه با دیوونگیاش به اسم عشق منو خودشو به کشتن بده...
میدونم از حرفام خوشت نمیاد...
تاحالاشم نگفتم...
الان حس کردم لازمه بگم چون تو عجیب تو جاده خاکی یی!

سلام
من ادعایی ندارم عزیز این حرفی که می زنم واسه اینه که هر کاری از دستم بر امد انجام دادم حتی کارهایه احمقانه و بچگانه در ضمن خونه ام رو خراب کرده یه کم نفرین کردن من به جایی بر نمی خوره تو دوست نداری الهی امین نگو اما اون امینی که گفتم واسه چیز دیگه بود به هر حال هر کسی نظر خودش رو داره من انتظار ندارم همه باهام موافق باشن تو هم از دست دوست دختری با شرایط من در نرو چون من حس میکنم از عشق ....... ولش کن چرا باهات دعوا کنم نظرت رو گفتی مرسی.
راستی اون بنده خدایی که تو داری واسش دل میسوزونی احتیاجی به این چیزا نداره فعلآ تمام زندگیه منو ازم گرفته.
به اسم عشق؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خدا میدونه احتیاجی نیست واسه تو اثبات کنم که با همه وجود عاشقشم. منم سعی میکنم خطهایه وحشتناک رو بازوهام رو کسی نبینه اما وقتی ببینن و بپرسن دلم به درد مییاد میفهمی یا درکش واست سخته؟ واسم سخته وقتی با حال بد میرم درمانگاه و دکتر داره نبظم رو میگیره با یه حالتی به جایه اون کار احمقانم نگاه کنه و من فکر کنم اون عزیزی که واسش تا پایه مرگ رفتم الان شبا با یکی دیگه حرف میزنه داره با یکی دیگه وقتش رو میگذرونه اصلآ به......نش هم نیست که من دارم له میشم میفهمی یا سخته درکش؟
ممول

ستاره پنج‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 04:22 ق.ظ http://setareh-banoo.blogfa.com

سلام عزیزم
واقعا نمی دونم چی بگم هر وقت نوشته هاتو می خونم خیلی فکرمو مشغول میکنه.....

الان نمیدونم چی بگم؟؟!!!

ممول جون من اپ کردم بهم سر بزن
شاد باشی گلم

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 08:29 ق.ظ

in ahang roo dl kon va goosh bedeh


First I was afraid
I was petrified
Kept thinking I could never live
without you by my side
But I spent so many nights
thinking how you did me wrong
I grew strong
I learned how to carry on
and so you're back
from outer space
I just walked in to find you here
with that sad look upon your face
I should have changed my stupid lock
I should have made you leave your key
If I had known for just one second
you'd be back to bother me

Go on now go walk out the door
just turn around now
'cause you're not welcome anymore
weren't you the one who tried to hurt me with goodbye
you think I'd crumble
you think I'd lay down and die
Oh no, not I
I will survive
as long as i know how to love
I know I will stay alive
I've got all my life to live
I've got all my love to give
and I'll survive
I will survive

It took all the strength I had
not to fall apart
kept trying hard to mend
the pieces of my broken heart
and I spent oh so many nights
just feeling sorry for myself
I used to cry
Now I hold my head up high
and you see me
somebody new
I'm not that chained up little person
still in love with you
and so you felt like dropping in
and just expect me to be free
now I'm saving all my loving
for someone who's loving me

سلام
این اهنگ از کی هست؟
از کجا می شه گیرش اورد ؟

مزدک پنج‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 02:21 ب.ظ http://arzoo20062010.blogfa.com

ممول جان سلام
خیلی خیلی متاسفم
اخه دختر خوب چرا این جوری؟
اینده با تو حذف نمیشه چرا خودتو اینقدر عذاب می دی ؟انتحار در هیچ جایی جایی نداره برای از نو شدن به خودت دوباره باز گرد زندگی در چند فرد حقیر خلاصه نمیشه ، به خاطر تحقیر کسانیکه ... هستند دوباره با شجاعتی از نوع خودتون بابا پاشین ایستادن از نو ایستادن سخته ولی ناممکن نیست من بارها شرایطم از مال شما بد بوده اگرچه نه در این شکل ولی خودمو نمی بازم دل به دندان می گیرم و همه چیزو میذارم کنار شما از من حتما توانا ترین حتما!
تازه امتحانا تموم شده بیشتر به من سربزنین حتما با من مشورت کنین اون قدرها دنیا تنگ نیست ،
منتظر پاسخ شما البته نگین شاید دیگه نباشم بودن حق مسلم شماس من منتظرم ـ مزدک

مزدک پنج‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 02:25 ب.ظ

واقعا ناراحت شدم
دوباره کامنت گذاشتم که حتما با من یه خورده این روزا بیشتر ارتباط داشته باشین حتما یادتون نره
مرسی

armin پنج‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 08:00 ب.ظ

ikhanandeye in ahang "Gloria Gaynor" hast, va mp3 oon roo mitooni az interenet dl koni.

مزدک جمعه 6 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 02:08 ب.ظ

سلام ممول جون
از اینکه خط تون رو دوباره خوندم خوشحال شدم نگرون شده بودم .
همیشه غالب باشین اسیر محیط نشین دوباره ازاین طریقه که قدرت و امید باز می گردند زندگی خیلی خیلی بی رحمه !انتظارش اینکه در بین همه گزینه هاش که فقط یکی درسته یا بهتره بگم همه ی گزینه هاش درست نیس ما همیشه انتخاب درست داشته باشیم !
اما برای از نو ازمودن هیچ گاه فرصتها تموم نمیشه از صمیم قلب براتون ارزوی بهروزی دارم اینکه روز امروزتان پر تر از دیروز تون باشه
برای فردا باز حتما کامنت بذارین
بابا هنوز خیلی چیزای تازه واسه دوس داشتن هستند و خواهند بود قوی و پرنیرو باشین
دوست دارتون ــ مزدک

سمی جمعه 6 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 05:44 ب.ظ http://semialism.com

اختیار دارید!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد